چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

پیچک


چشمهای مبهمت آسمانی ست پر ابر

و خنده‌هات

      و خنده‌هات

                     و خنده‌هات

که  به آفتاب پاشیده بر فرش پشت پنجره می‌ماند

پرنده ای مانده زیر بارانم

که می‌خواهد تمام پاییزها به تو پناه بیاورد

دهانت یاس امین الدوله است

بهار در بهار

از بوسه شیرین تر!

سرزمین تنت دامن گیرترین خاک جهان

تنی بر تنی تنیده

زمستانی که تن می‌ساید به خورشید

میان دستهای تو

که بوی خوبِ چوب میدهند

که جوانه میزنند که سبز میشوند

پیچکی شاید!

پیچیده بر تنی، پیچیده به گیسویی

بالا رفته از حصاری به فتح دلی

تنی گرم بر تنی آرمیده

چون

رخوت یک روز بارانیِ گیلان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد